۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه
وقتي شکمتان پس از نوشيدن شير صدا مي دهد
تا به حال براي شما پيش آمده که پس از خوردن شير، شکمتان به قار و قور بيفتد يا احساس کنيد که شير به شما نساخته و موجب تحريکاتي در روده تان شده است؟ البته اين وضع زماني مهمتر است که شما پس از نوشيدن شير به ميهماني برويد و صداي قار و قور شکمتان ، ديگران را به خنده بيندازد.
ممکن است بعضي اوقات تصميم بگيريد که چون شير به بدن شما نمي سازد، ديگر آن را نخوريد! مي دانيد علت اين مشکلات گوارشي پس از نوشيدن شير چيست؟
بهتر است بدانيد اين تنها شما نيستيد که چنين مشکلي داريد؛ اکثر افراد بالغ (حدود 90 درصد بزرگسالان) در جهان و ازجمله در ايران ، به دليل ترشح نشدن يک آنزيم در بدنشان ، دچار نارسايي هايي در تجزيه قند شير يعني «لاکتوز» مي شوند.
اسم اين آنزيم «لاکتاز» است. اين آنزيم لاکتوز را تجزبه کرده و باعث هضم و جذب آن در بدن مي شود و بر اثر نبودن آن ، ما دچار عارضه «عدم تحمل به لاکتوز» (Lacrose in "tolerence") مي شويم.
يعني همان مشکلات گوارشي که در بالا گفته شد. حالا ممکن است از خودتان بپرسيد چرا آنزيم به اين مهمي در بدن خيلي ها ترشح نمي شود؟ و آيا اين يک بيماري است و درمان خاصي دارد، يا بايد با آن کنار آمد؟
همان طور که گفته شد اين مشکل در افراد بزرگسال وجود دارد و در بدن کودکان اين آنزيم به ميزان کافي ترشح مي شود مگر در موارد خاص که براي نوزادان شيرخوار مشکل جدي به شمار مي رود؛ چون ديگر نمي توانند شيرخوار باشند!چون ديگر نمي توانند شيرخوار باشند!
«عدم تحمل به لاکتوز» ممکن است به اين دليل باشد که چون پس از
دوران کودکي ، اکثر مردم به ميزان کمتري از شير در برنامه غذايي روزانه خودشان استفاده مي کنند، دستگاه گوارش هم به طور خود به خود ترشح اين آنزيم را کاهش مي دهد و يا اين که در عده ديگري ممکن است به طور ژنتيکي اين آنزيم پس از بلوغ در بدن ترشح نشود.
خوب ، حالا حتما مي پرسيد: «پس چه کار کنيم؟ نمي شود که از اين ماده غذايي ارزشمند يعني شير استفاده نکنيم!»
درست مي گوييد! ما هم به شما چنين توصيه اي نمي کنيم. چون خوردن شير و فرآورده هاي لبني از واجبات روزگار است! و به خاطر ارزش غذايي بالايي که دارند جايگزين مناسبي براي آنها وجود ندارند.
مثلا اگر شما بخواهيد کلسيم مورد احتياج بدن خود را به جاي خوردن شير از طريق خوردن کلم تامين کنيد (کلم در ميان سبزيجات از درصد کلسيم بالايي برخوردار است)، بايد به جاي خوردن 1 ليوان شير، 1 کيلوگرم کلم بخوريد! حالا چه کار کنيم که پس از خوردن شير دچار مشکلات گوارشي نشويم؟
براي بعضي افراد اين امکان وجود دارد که دستگاه گوارش خود را دوباره به ترشح آنزيم لاکتاز عادت بدهند. براي اين کار مثلا مي توانند از مصرف ميزان کم شير در روز (به عنوان مثال يک ته استکان) شروع کنند و کم کم در روزهاي بعد به اين ميزان اضافه کنند.
شايد اين کار باعث شود که بدن کم کم ترشح آنزيم لاکتاز را شروع کند. البته براي عده اي انجام اين کار نيز فايده اي نخواهد داشت.
براي اين افراد به منظور حل مشکل «عدم تحمل به لاکتوز» موارد زير را توصيه مي کنيم: در فرآيند توليد پنير، تمام قند لاکتوز موجود در شير همراه با آب پنير خارج مي شود. يعني پنير اصلا قند لاکتوز ندارد که براي ما ايجاد مشکل کند.
در فرآيند توليد ماست ، قند لاکتوز توسط باکتري ها تجزيه مي شود. به اين ترتيب ما مي توانيم از باکتري ها ممنون باشيم که به جاي بدن ما اين کار را قبلا انجام مي دهند و کار ما را راحت مي کنند!
البته در صورت استفاده از ماست به جاي شير بايد توجه کنيم که استفاده مداوم از ماست ، شرايط معده را براي رشد باکتري هاي لاکتيکي فراهم مي کند.
اخيرا شيرهايي توليد مي شوند که آنزيم لاکتاز در حين فرآوري به آنها اضافه شده است و قيمت آن تفاوت خيلي زيادي با شيرهاي معمولي ندارد. اگر از اين شيرها که روي پاکت آنها نوشته شده «شير با لاکتاز» استفاده کنيم ، مشکلي نخواهيم داشت.
نوع ديگري از شير هم توليد مي شود که در آن ميزان قند لاکتوز را کاهش مي دهند. البته اين نوع شير ممکن است در همه جا در دسترس نباشد و استفاده از پنير و ماست در اين مورد راحت تر است. با بد و خوب شير بايد ساخت.
پس از دوران کودکي ، اکثر مردم به ميزان کمتري از شير استفاده مي کنند، دستگاه گوارش هم به طور خود به خود ترشح آنزيم لاکتاز را کاهش مي دهد.
۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه
سخنان حکیمانه لقمان حکیم
ازلقمان پرسيدند دانا كيست ؟
گفت آنكه نعمت دنيا را بر نعمت عقبي نگزيند.
گفتند توانگر كيست؟ گفت ، آنكه از عقل توانگرتراست.
گفتند چيست كه آنرا جويند و كسي نداند و نشناسد؟
گفت عاقبت كارها.
گفتند چه شيريني است كه عاقبت چشنده خود را بكشد؟
گفت ، حسد.
گفتند كدام بناست كه هرگز خراب نشود؟
گفت ، عدل.
گفتند كدام تلخي باشد كه آخرش شيرين گردد؟
گفت ، صبر.
گفتند كدام شيريني است كه عاقبت تلخ گردد؟
گفت ، شتاب.
گفتند كدام پيراهن است كه هرگز كهنه نگردد؟
گفت ، نام نيك .
گفتند كدام دشمن است كه ازهمه دوستان گرامي تراست؟
گفت ، نفس.
گفتند كدام بيماري است كه مردم از علاج آن عاجزند؟
گفت ، ابلهي.
گفتند كدام بلاست كه مردم از آن نگريزند؟
گفت ، عشق .
گفتند كدام بلندي است كه ازهمه پستي ها پست تراست ؟
گفت ،كبر.
گفتند كدام پيرايه است كه بر مرد و زن نيكوست؟
گفت ، راستي و پاكي.
گفتند خوب چيست؟
گفت ، مرگ سبك.
گفتند مرگ چيست؟
گفت ،خواب گران.
گفتند چه چيزاست كه همه خرمي ها از اوست ؟
گفت ، سخنان بزرگان.
گفتند آن چه راهي است كه وي را هيچ روي عافيت نيست ؟
گفت ، ظلم بر مظلومان و بيچارگان
با شنيدن شغل هر كس ميگوييم ...
با شنيدن شغل هر كس ميگوييم ...
كارمند بانك: مي توني يه وام واسه ما جور كني؟
مهندس كامپيوتر: من كامپيوترم ويروسي شده ميتوني ويندوزم رو عوض كني؟
پزشك عمومي: ميتوني براي چهارشنبه كه بچهام نرفته مدرسه يه گواهي بنويسي؟
دندانپزشك: بيا اين دندون عقل من رو نگاه كن ببين سياه شده بايد بكشمش يا پرش كنم؟
تعميركار ماشين: اين ماشين من نميدونم چرا هي صداي اضافي ميده، ميتوني بياي يه نيگا بهش بندازي؟!
بازيگر: واسه كسايي كه ميخوان بازيگر بشن چه نصيحتي داريد؟
مدير يه جايي: ميشه واسه اين بهرام ما يه كار جور كني؟
موبايل فروش: آقا اين گوشي ۳۳۱۰ ما رو ميشه با يه N95 عوض كني؟!
معلم: اين حسن ما يه خورده تو رياضياش بازيگوشي ميكنه ميشه اين پنجشنبهي قبل از امتحان رياضياش شام تشريف بيارين خونه ما سر راه اين اتحادارو هم يه بار براش بگين؟!
نماينده مجلس: اين شهرام ما خيلي پسر گليه ميخواد زن بگيره ميشه كمك كنيد معافي اين بچهرو بگيريم؟!
كارمند سازمان سنجش: سؤالاي كنكور سال بعد رو نداري؟
نويسنده: يه روز بيا سر فرصت قصه زندگيمو برات تعريف كنم كتابش كني!
معمار: اين خونه مون بايد كفش سراميك شه و آشپزخونهاش اُپن، فكر ميكني چند روزه تموم ميكني؟
طلا فروش: الان اوضاع سكه چجورياس؟
اقتصاددان: بالاخره اين بنزين رو ميخوان چيكار كنن؟ يه سوال ديگه: ميدوني اصلاً درآمد نفتي ايران چقده؟
وكيل: من اگه بخوام حضانت بچهام رو بگيرم چيكار بايد بكنم؟
روانشناس: من الان يه چند وقتيه بچه ام شبا جاشو خيس ميكنه، شوهرم هم 6 ماهه خونه نيومده، خودمم فكر كنم افسردگي گرفتم، حالا چيكار ميتوني برام بكني؟
تايپيست: يه پايان نامه دارم ۹۵۸ صفحه اصلاً وقت ندارم تايپش كنم، نظر تو چيه؟
واقعاً چرا اينجوريه كه هميشه با ديدن بقيه ياد درد و مشكلاي خودمون ميافتيم؟
۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سهشنبه
عضویت در کتابخانه آستان قدس رضوی
همه افراد در هر مقطعی از تحصیلات که باشند می توانند جهت عضویت در کتابخانه اقدام کنند در ضمن روزهای دوشنبه فرم ثبت نام توزیع میشود برای کسب اطلاعات بیشتر با تلفن 2232004 داخلی 369 تماس بگیرید.
تاريخ هنر ايران
تاريخ هنر ايران
هدف تاريخ هنر عبارت است از شناخت و ارزيابى هنر از هر زمان و مکانى که آمده باشد. هنر و تاريخ تنها در عرصهٔ فرهنگ اينچنين در کنار هم قرار مىگيرند. هر اثر هنرى رويدادى است پايدار؛ اين اثر متعلق به هر دورهاى که باشد، تا مدتهاى مديد پس از روزگار خويش باقى مىماند و به حياتش ادامه مىدهد. اثر هنرى همزمان يک شىء و يک رويداد تاريخى به شمار مىآيد.
قدمت تمدن و فرهنگ در خطّهٔ فلات ايران به چند هزار سال قبل از ورود آريائىها باز مىگردد. اقوام آريايي، احتمالاً از اوايل هزارهٔ اول ق.م در فلات ايران ساکن شده و نام خود را بر آن نهادند. واژه ايران مشتق از صورت قديمى آريانا، يعنى سرزمين آريايىهاست. بنابراين تاريخ هنر ايران، آثار متنوعى را از دورانهاى ماقبل تاريخ تا سدههاى اخير در محدودهٔ اين سرزمين وسيع در بر مىگيرد. هنر ايرانى داراى ويژگىهاى ماندگارى است که آنرا از ساير هنرهاى جهان متمايز و مشخص مىسازد.
تمدن سيلک چشمه علي و تپه حصار
دوره مفرغ
عصر آهن
تمدن زيويه و حسنلو
هنر اَملَش و مارليک
بررسى و تشخيص عميقترين ريشههاى هنر ايرانى براساس يافتههاى باستانشناسان بهطور کامل امکانپذير نيست.
ساکنين فلات ايران از عصر پالئوليتيک (پارينهسنگي) تا عصر نئوليتيک (نوسنگي) در کوهستانهاى محيط بر اين فلات زندگى مىکردند و آثارى از فرهنگ بروى خود به جا گذاشتند. بعدها که درهها شروع به خشک شدن نمودند، آنها به غارها مهاجرت کردند. طى حفرياتى که در ناحيهٔ کرمانشاه انجام شد و کاوشهاى غار بيستون، ابزارهايى همراه بقاياى استخوانهاى انسان در لايههاى غار کشف شد. در خلال دوران غارنشيني، انسان بيستون در ساخت ابزار و آلات دقيقتر شد. اين وسايل با آنچه در سوريه و شمال عراق ساخته مىشد قابل مقايسه است.
تصاوير منقوش بر صخره در غارهاى لرستان از قديمترين آثار مکشوفه در فلات ايران بهشمار مى آيد؛ موضوع اين تصاوير جانوران بههمراه آدميان است که با رنگهاى زرد، سياه و قرمز کار شده است. قدمت اين آثار را حدود پانزده هزار سال ق.م تخمين زدهاند که تقريباً مقارن با تصاوير غار لاسکو در فرانسه مىباشد.
تالار گاوها،ديوار سمت چپ غار لاسکو15000-10000قم.دوردوني، فرانسه
صاحبان اين آثار از طريق شکار دستهجمعي، صيد ماهى و جمعآورى ريشه و برگ گياهان غذاى خود را بهدست مىآوردند.
موضوعات مورد علاقهٔ هنرمند پيش از تاريخ عموماً نقوش حيوانات محل زندگيش بوده است که علاوه بر جنبهٔ تزئيني، بيانى براى بيمها، اميدها و علائمى براى استعانت از قواى طبيعت درم مبارزهٔ دائمى حيات بهشمار مىآيد.
از دورهٔ پارينهسنگى نجد در ايران، در کاوش غارى در تنگ پَبده (کوههاى بختيارى شمال شرقى شوشتر) ابزارها و سلاحهايى از سنگ ناصاف (چکش سنگي، پيکان و تيغه تبرسنگي) بهدست آمده است.
دورهٔ نوسنگى در ايران از ميانهٔ هزارهٔ هفتم ق.م آغاز مىشود و آثار برجاى مانده از آن عمدتاً ابزارهايى از سنگ صيقل خوردهاند.
کشاورزى و اهلى کردن حيوانات احتمالاً از حدود هزارهٔ ششم ق.م در ايران آغاز شده است. دربارهٔ اين دوران کهن، يافتهها و مدارک موجود، ناکافى بهنظر مىرسد.
اين عکس جزئى از تصوير فوق است. طول گاو تقريبا 345 سانتى متر
هزارهٔ پنجم تا سوم ق.م در ايران دورهٔ ”مس و سنگ“ شناخته شده است و فلز مس در ساختن اشياء بکار مىرفت. گرچه ابزارهاى سنگى هنوز کاربرد داشتند. سفالگرى منقوش و مُهرهاى کندهکارى شده با علامات و اشکال هندسى در اين دوره رواج يافت. به يقين نمىتوان گفت که فلات ايران زادگاه سفال منقوش باشد؛ اما اين فرضيه دور از واقعيت نيز به نظر نمىرسد.
در سدههاى نخستين هزارهٔ چهارم ق.م تزئينات واقعگرايانه جايگزين اشکال ساده و نامنظم برروى سفالينهها شدند. انسان با کمک ابزارهاى بهتر جامهايى به رنگ سرخ توليد کرد و تصاويرى از حيوانات را با خطوط سياهرنگ بر آن نقش نمود. بهطورکلى در هزارهٔ چهارم قبل از ميلاد شکل ظروف پيچيدهتر شدند. با کمک چرخ، سفالينهها بهتر و ظريفتر ساخته شدند و ظروف سفالين به دليل ساخته شدن کورهها رنگهاى متنوعى به خود گرفتند. گرايش به سادهگرايي، برجسته نمايى يکى از ويژگىها و ترکيبگرايى بيشتر شد.
در اواخر هزارهٔ چهارم ق.م قومى به نام عيلاميان، تمدن عيلام را در جنوب غربى ايران، شامل خوزستان و قسمتى از فارس کنونى و نيز بخش جنوبى زمينهاى پَست دجله و فرات بنياد نهادند که پايتختشان شهر شوش بود. سفالينههاى نخودى رنگ مکشوف در کاوشهاى شوش که به زيبايى و ظرافت مشهورند، نمايانگر صنعت پيشرفتهٔ سفالگرى آن ساماناند. عيلاميان ابتدا خط تصويرى و سپس نوعى خط ميخى به کار مىبردند و همواره با سومرىها و بابلىهاى ارتباط داشتند. بهنظر مىرسد که تمدن عيلامى از نظر زبان و ديگر جنبههاى فرهنگ ويژگىهاى مستقل داشته است. زيگورات چغازنبيل واقع در نزديکى شوش به معابد برج مانند بينالنهرين شبيه است. حجارى نقوش برجسته، فلزکارى و آجرهاى لعابدار منقوش در عيلام رايج بود. همچنين عيلاميان در زمينهٔ بافندگى و قلابدوزى پيشرفته بودند.
از همان ميانهٔ هزارهٔ پنجم ق.م در بخشهاى مرکزى و شمال شرقى ايران، تمدنهايى چون تپه سيلک [کاشان] و تپه حصار [دامغان] شکل گرفتند
هدف تاريخ هنر عبارت است از شناخت و ارزيابى هنر از هر زمان و مکانى که آمده باشد. هنر و تاريخ تنها در عرصهٔ فرهنگ اينچنين در کنار هم قرار مىگيرند. هر اثر هنرى رويدادى است پايدار؛ اين اثر متعلق به هر دورهاى که باشد، تا مدتهاى مديد پس از روزگار خويش باقى مىماند و به حياتش ادامه مىدهد. اثر هنرى همزمان يک شىء و يک رويداد تاريخى به شمار مىآيد.
قدمت تمدن و فرهنگ در خطّهٔ فلات ايران به چند هزار سال قبل از ورود آريائىها باز مىگردد. اقوام آريايي، احتمالاً از اوايل هزارهٔ اول ق.م در فلات ايران ساکن شده و نام خود را بر آن نهادند. واژه ايران مشتق از صورت قديمى آريانا، يعنى سرزمين آريايىهاست. بنابراين تاريخ هنر ايران، آثار متنوعى را از دورانهاى ماقبل تاريخ تا سدههاى اخير در محدودهٔ اين سرزمين وسيع در بر مىگيرد. هنر ايرانى داراى ويژگىهاى ماندگارى است که آنرا از ساير هنرهاى جهان متمايز و مشخص مىسازد.
تمدن سيلک چشمه علي و تپه حصار
دوره مفرغ
عصر آهن
تمدن زيويه و حسنلو
هنر اَملَش و مارليک
بررسى و تشخيص عميقترين ريشههاى هنر ايرانى براساس يافتههاى باستانشناسان بهطور کامل امکانپذير نيست.
ساکنين فلات ايران از عصر پالئوليتيک (پارينهسنگي) تا عصر نئوليتيک (نوسنگي) در کوهستانهاى محيط بر اين فلات زندگى مىکردند و آثارى از فرهنگ بروى خود به جا گذاشتند. بعدها که درهها شروع به خشک شدن نمودند، آنها به غارها مهاجرت کردند. طى حفرياتى که در ناحيهٔ کرمانشاه انجام شد و کاوشهاى غار بيستون، ابزارهايى همراه بقاياى استخوانهاى انسان در لايههاى غار کشف شد. در خلال دوران غارنشيني، انسان بيستون در ساخت ابزار و آلات دقيقتر شد. اين وسايل با آنچه در سوريه و شمال عراق ساخته مىشد قابل مقايسه است.
تصاوير منقوش بر صخره در غارهاى لرستان از قديمترين آثار مکشوفه در فلات ايران بهشمار مى آيد؛ موضوع اين تصاوير جانوران بههمراه آدميان است که با رنگهاى زرد، سياه و قرمز کار شده است. قدمت اين آثار را حدود پانزده هزار سال ق.م تخمين زدهاند که تقريباً مقارن با تصاوير غار لاسکو در فرانسه مىباشد.
تالار گاوها،ديوار سمت چپ غار لاسکو15000-10000قم.دوردوني، فرانسه
صاحبان اين آثار از طريق شکار دستهجمعي، صيد ماهى و جمعآورى ريشه و برگ گياهان غذاى خود را بهدست مىآوردند.
موضوعات مورد علاقهٔ هنرمند پيش از تاريخ عموماً نقوش حيوانات محل زندگيش بوده است که علاوه بر جنبهٔ تزئيني، بيانى براى بيمها، اميدها و علائمى براى استعانت از قواى طبيعت درم مبارزهٔ دائمى حيات بهشمار مىآيد.
از دورهٔ پارينهسنگى نجد در ايران، در کاوش غارى در تنگ پَبده (کوههاى بختيارى شمال شرقى شوشتر) ابزارها و سلاحهايى از سنگ ناصاف (چکش سنگي، پيکان و تيغه تبرسنگي) بهدست آمده است.
دورهٔ نوسنگى در ايران از ميانهٔ هزارهٔ هفتم ق.م آغاز مىشود و آثار برجاى مانده از آن عمدتاً ابزارهايى از سنگ صيقل خوردهاند.
کشاورزى و اهلى کردن حيوانات احتمالاً از حدود هزارهٔ ششم ق.م در ايران آغاز شده است. دربارهٔ اين دوران کهن، يافتهها و مدارک موجود، ناکافى بهنظر مىرسد.
اين عکس جزئى از تصوير فوق است. طول گاو تقريبا 345 سانتى متر
هزارهٔ پنجم تا سوم ق.م در ايران دورهٔ ”مس و سنگ“ شناخته شده است و فلز مس در ساختن اشياء بکار مىرفت. گرچه ابزارهاى سنگى هنوز کاربرد داشتند. سفالگرى منقوش و مُهرهاى کندهکارى شده با علامات و اشکال هندسى در اين دوره رواج يافت. به يقين نمىتوان گفت که فلات ايران زادگاه سفال منقوش باشد؛ اما اين فرضيه دور از واقعيت نيز به نظر نمىرسد.
در سدههاى نخستين هزارهٔ چهارم ق.م تزئينات واقعگرايانه جايگزين اشکال ساده و نامنظم برروى سفالينهها شدند. انسان با کمک ابزارهاى بهتر جامهايى به رنگ سرخ توليد کرد و تصاويرى از حيوانات را با خطوط سياهرنگ بر آن نقش نمود. بهطورکلى در هزارهٔ چهارم قبل از ميلاد شکل ظروف پيچيدهتر شدند. با کمک چرخ، سفالينهها بهتر و ظريفتر ساخته شدند و ظروف سفالين به دليل ساخته شدن کورهها رنگهاى متنوعى به خود گرفتند. گرايش به سادهگرايي، برجسته نمايى يکى از ويژگىها و ترکيبگرايى بيشتر شد.
در اواخر هزارهٔ چهارم ق.م قومى به نام عيلاميان، تمدن عيلام را در جنوب غربى ايران، شامل خوزستان و قسمتى از فارس کنونى و نيز بخش جنوبى زمينهاى پَست دجله و فرات بنياد نهادند که پايتختشان شهر شوش بود. سفالينههاى نخودى رنگ مکشوف در کاوشهاى شوش که به زيبايى و ظرافت مشهورند، نمايانگر صنعت پيشرفتهٔ سفالگرى آن ساماناند. عيلاميان ابتدا خط تصويرى و سپس نوعى خط ميخى به کار مىبردند و همواره با سومرىها و بابلىهاى ارتباط داشتند. بهنظر مىرسد که تمدن عيلامى از نظر زبان و ديگر جنبههاى فرهنگ ويژگىهاى مستقل داشته است. زيگورات چغازنبيل واقع در نزديکى شوش به معابد برج مانند بينالنهرين شبيه است. حجارى نقوش برجسته، فلزکارى و آجرهاى لعابدار منقوش در عيلام رايج بود. همچنين عيلاميان در زمينهٔ بافندگى و قلابدوزى پيشرفته بودند.
از همان ميانهٔ هزارهٔ پنجم ق.م در بخشهاى مرکزى و شمال شرقى ايران، تمدنهايى چون تپه سيلک [کاشان] و تپه حصار [دامغان] شکل گرفتند
هنر هخامنشى
هنر هخامنشى
صنايع دستي
حجاري و پيکر تراشي
معماري
با انقراض دولت عيلام توسط آشور بانيپال فرمانرواى قهّار آشور در سال ۶۴۵ ق.م زمينه براى به قدرت رسيدن اقوام آريايى ماد و پارس فراهم شد.
پارسها با استقرار در خوزستان، شوش را بهعنوان پايتخت خويش قرار دادند و مادها در اطراف همدان ساکن شدند.
در ۵۵۹ ق.م کوروش پادشاه ماد را مغلوب کرد و امپراطورى خود را از آسياى صغير تا خليجفارس بسط داد و دو کشور آشور و بابل را ضميمهٔ ايران کرد و سپس به آباد کردن مملکت و ساختن بناهاى عظيم پرداخت.
عالىترين بناى اين عصر در شهر پاسارگاد که پايتخت ايران بود تأسيس شد. بقاياى کاخ کوروش در پاسارگاد نمايانگر معمارى باشکوه و تزئينات متأثر از هنر اورارتو و آشور و بابل است. به اين طريق او کشورش را وارث اين سه تمدن معرفى نمود. او براى ساختن کاخها و بناهاى پايتخت خود، صنعتگرانى از مليتهاى مختلف را بهکار گمارد.
داريوش و خشايارشا کاخهاى تختجمشيد را باشکوه هرچه تمامتر بهوجود آوردند. در شوش و ساير مکانها نيز شيوهٔ معمارى هخامنشى بچشم مىخورد.
عقايد پارسيان مشتق از تعاليم زرتشت و مبتنى بر خوبى و بدى بود. آيين پرستش اهورامزدا (روشنايي) در آتشگاههاى سرگشاده اجرا مىشد؛ به همين دليل از پارسيان باستان معمارى دينى کمتر باقى مانده است؛ ليکن کاخهاى هخامنشى که محل اجراى آيينهاى بزرگ از جمله مراسم جشن نوروز بود، باشکوه تمام باقى ماند.
شاهنشاهى ايران در دوران فرمانروايى داريوش اول و خشايارشا (۵۲۱-۴۶۵) از مجموع دو امپراطورى مصر و آشور وسعت بيشترى داشت. اين امپراطورى عظيم تا دويست سال با قدرت و وسعت دوام آورد.
صنايع دستي
حجاري و پيکر تراشي
معماري
با انقراض دولت عيلام توسط آشور بانيپال فرمانرواى قهّار آشور در سال ۶۴۵ ق.م زمينه براى به قدرت رسيدن اقوام آريايى ماد و پارس فراهم شد.
پارسها با استقرار در خوزستان، شوش را بهعنوان پايتخت خويش قرار دادند و مادها در اطراف همدان ساکن شدند.
در ۵۵۹ ق.م کوروش پادشاه ماد را مغلوب کرد و امپراطورى خود را از آسياى صغير تا خليجفارس بسط داد و دو کشور آشور و بابل را ضميمهٔ ايران کرد و سپس به آباد کردن مملکت و ساختن بناهاى عظيم پرداخت.
عالىترين بناى اين عصر در شهر پاسارگاد که پايتخت ايران بود تأسيس شد. بقاياى کاخ کوروش در پاسارگاد نمايانگر معمارى باشکوه و تزئينات متأثر از هنر اورارتو و آشور و بابل است. به اين طريق او کشورش را وارث اين سه تمدن معرفى نمود. او براى ساختن کاخها و بناهاى پايتخت خود، صنعتگرانى از مليتهاى مختلف را بهکار گمارد.
داريوش و خشايارشا کاخهاى تختجمشيد را باشکوه هرچه تمامتر بهوجود آوردند. در شوش و ساير مکانها نيز شيوهٔ معمارى هخامنشى بچشم مىخورد.
عقايد پارسيان مشتق از تعاليم زرتشت و مبتنى بر خوبى و بدى بود. آيين پرستش اهورامزدا (روشنايي) در آتشگاههاى سرگشاده اجرا مىشد؛ به همين دليل از پارسيان باستان معمارى دينى کمتر باقى مانده است؛ ليکن کاخهاى هخامنشى که محل اجراى آيينهاى بزرگ از جمله مراسم جشن نوروز بود، باشکوه تمام باقى ماند.
شاهنشاهى ايران در دوران فرمانروايى داريوش اول و خشايارشا (۵۲۱-۴۶۵) از مجموع دو امپراطورى مصر و آشور وسعت بيشترى داشت. اين امپراطورى عظيم تا دويست سال با قدرت و وسعت دوام آورد.
صنايع دستي
صنايع دستي
هنرمندان هخامنشى در مقياسهاى بسيار کوچک نيز استادى و مهارت خود را نشان دادهاند. آنها در کار فلز يعنى طلاسازي، نقرهکارى و ... مهارت کافى داشتهاند. يکى از بهترين نمونههاى اين هنرها، يک جفت دستهٔ جام مشروبخورى است که به شکل بز کوهى بالدار ساخته شده است. (يکى از اينها در موزهٔ لوور ديگرى در موزهٔ دولتى برلن است.) اين نمونه از نقره با مرصع طلا ساخته شده؛ فرم بدن اين جانور و انحناى ملايم بالها، آرامشى را در حرکت به بيننده القاء مىکند. منبع اصلى الهام اين بز بالدار را بايد در مفرغهاى لرستان جستجو کرد.
در زمان فلزکاري، ضرب سکه نيز در اين دوران و در زمان داريوش براى اولين بار اتفاق افتاد.
يکى از اشياء معروف اين دوره ”گنج جيحون“ است که در موزهٔ بريتانيا قرار دارد. از زيباترين قطعات تزئيني، کاسهٔ طلايى خشايارشا و کاسهٔ طلايى ديگرى به نام داريوش (داريوش دوم) مىباشد؛ که اولى تزئينات کاملى اما دومى بسيار ساده و بىآلايش است.
ساير اشياء نفيس مانند مجسمهٔ شاه و يکى از مؤبدان و اَرابه و سواران از طلا و دو شمشير طلايى خالص را نيز مىتوان بر شمرد. همچنين دو جام شراب نقره که يکى در موزه بريتانيا و ديگرى در موزهٔ ارميتاژ لنينگراد است. نمونههايى نيز از دستبند و گوشوارهها طلا از اين دوره موجود مىباشد.
در مجموع هنر هخامنشى نشانهٔ شکيبايى و ذوق سليم هنرمندان و صنعتگران اين دوره مىباشد.
آنچه مسلم است تحولات هنرى در عهد هخامنشى در نيمهٔ قرن پنجم ق.م به نهايت درجهٔ کمال رسيد. متأسفانه بعد از سلطنت اردشير دوم اين هنر عالى رو به انحطاط نهاد.
هنرمندان هخامنشى در مقياسهاى بسيار کوچک نيز استادى و مهارت خود را نشان دادهاند. آنها در کار فلز يعنى طلاسازي، نقرهکارى و ... مهارت کافى داشتهاند. يکى از بهترين نمونههاى اين هنرها، يک جفت دستهٔ جام مشروبخورى است که به شکل بز کوهى بالدار ساخته شده است. (يکى از اينها در موزهٔ لوور ديگرى در موزهٔ دولتى برلن است.) اين نمونه از نقره با مرصع طلا ساخته شده؛ فرم بدن اين جانور و انحناى ملايم بالها، آرامشى را در حرکت به بيننده القاء مىکند. منبع اصلى الهام اين بز بالدار را بايد در مفرغهاى لرستان جستجو کرد.
در زمان فلزکاري، ضرب سکه نيز در اين دوران و در زمان داريوش براى اولين بار اتفاق افتاد.
يکى از اشياء معروف اين دوره ”گنج جيحون“ است که در موزهٔ بريتانيا قرار دارد. از زيباترين قطعات تزئيني، کاسهٔ طلايى خشايارشا و کاسهٔ طلايى ديگرى به نام داريوش (داريوش دوم) مىباشد؛ که اولى تزئينات کاملى اما دومى بسيار ساده و بىآلايش است.
ساير اشياء نفيس مانند مجسمهٔ شاه و يکى از مؤبدان و اَرابه و سواران از طلا و دو شمشير طلايى خالص را نيز مىتوان بر شمرد. همچنين دو جام شراب نقره که يکى در موزه بريتانيا و ديگرى در موزهٔ ارميتاژ لنينگراد است. نمونههايى نيز از دستبند و گوشوارهها طلا از اين دوره موجود مىباشد.
در مجموع هنر هخامنشى نشانهٔ شکيبايى و ذوق سليم هنرمندان و صنعتگران اين دوره مىباشد.
آنچه مسلم است تحولات هنرى در عهد هخامنشى در نيمهٔ قرن پنجم ق.م به نهايت درجهٔ کمال رسيد. متأسفانه بعد از سلطنت اردشير دوم اين هنر عالى رو به انحطاط نهاد.
اشتراک در:
پستها (Atom)